شوق پرواز

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

شوق پرواز

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

شوق پرواز

پربیننده ترین مطالب

  • ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۱۷ بغض
  • ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۴ دوست
  • ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۱ بهشت

آخرین نظرات

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

خدا ...
خدا ...
خدا ...
غریب است، بدجوری غریب
آنقدر گناه کرده ام که فاصله شده میان من و او!
آنقدر راه رفته ام در خلاف جریان او!
آنقدر گفت نه و گفتم بی خیال!
آنقدر گفت آری و من خواب بودم!
خواب غفلت!

بازهم دارم دورش می کنم
او جایی نرفته
نزدیک است، همیشه 
نزدیک تر از رگ گردن
خودش گفته
چشمانم را می بندم
همه چیزم را می دهم
دنیا، مال، پدر، مادر، خواهر، برادر، فامیل، دوست
همه چیز و همه کس را می دهم
حالا چقدر نزدیک است
چقدر ترس دارد ...
چشمانم را باز می کنم
فقط به دستانم نگاه می کنم
خالی ِ خالیست
نه! کمی بیشتر که نگاه می کنم، چیزهایی می بینم
گناه، گناه، گناه ...
خدایا چه کنم؟ کجا بروم؟ به چه کسی پناه ببرم؟ از کی کمک بخواهم؟ 
خدایـــــــ ـا...
امشب می آیم خدا،
می خواهم همه را ببخشم، همه کسانی که به من پشت کردند، بی مهری کردند، تهمت زدند، نامردی کردند، حقم را خوردند و ...
همه را می بخشم همه راااااااااا
خودت گفتی ببخش تا ببخشم
می بخشم تو می بخشی؟
خدااااا
آخر اگر مرا نبخشی بخششت را می خواهی چه کنی؟
تو بزرگی به اندازه بخششت
من کوچکم به اندازه گناه
گناه من در مقابل بخشش تو خیلی کم است
اگر این طور نبود که خدا نبودی
همه چیز تو بی نهایت است و من محدود 
مگر می شود گناه من محدود بیش از بخشش توی بی نهایت باشد؟؟؟؟
می دانم از توبه های من ناراحتی
از غلط کردن هایم بیزاری
اما خدایا
جز تو که را دارم؟
اصلا آمده ام خودمانی حرف بزنم
می خواهی برای من چکار کنی؟؟؟؟
می خواهی رهایم کنی؟؟؟؟
خدااااااا، پس چرا خواستی بیایم با تو حرف بزنم
خودت گفتی از من بخواه ای بنده من که بخیل نیستم که تو امید به غیر داری!
من هم از خودت می خواهم
رهایم نکن...
با بندهای جوشن کبیرت تو را میخوانم
خدایا امشب صدایم را گوش کن
صدایم را دوست نداری؟؟؟؟
یادم می آید نشسته بودم گوشه ایوان طلا
رو به رویم ضریح بود و زائر با چشم های بارانی
فکر می کنم دو ساعتی با آقا حرف زدم
همه چیز آرام بود
با اینکه حسابی در شام شهادت پدر امام حرم شلوغ بود
اما انگار همه جا سکوت بود مثل زندان امام موسی!
آنقدر که می ترسیدم صدایم را حتی کمی بلند کنم، انگار همه میشنیدند
خانمی پشت سر من روی صندلی نشسته بود
به من گفت قربون چشمهای خیس جوونت، منو هم دعا کن
زدم زیر گریه
انقدر هق زدم که دیگر او آرامم می کرد
-آرام باش دخترم
و با این جملات می سوختم، سوز از اعماق جانم بلند می شد
حرف می زدم و او خودش را به نشنیدن زده بود
سر روی در خانه امام گذاشتم حاجت دلم را زمزمه می کردم که همان خانم گفت
- ان شا ءالله دخترم
این حرفش آرامم کرد
می خواست مرا آرام کند از زندگیش گفت
از چند ماه توفیق اجباری ای که امام مهربانی نصیبش کرده
از کمر دردی گفت که باعث این توفیق اجباری شده
چرا این یادم آمد را نگفتم!
همه اش به من می گفت اگر ماه رمضان نیایی اینجا یک بهشت را از دست می دهی
چند بار و چند بار و چند بار گفت
حالا که شب قدر است، شب بخشش، شب استجابت دعا
-سرم را می چرخانم که عکس حرم را ببینم و دلتنگ تر شوم-
کاش میهمان امام مهربانی ها بودم
شاید آقا عنایتی می کرد

پ.ن1: امشب آقا امام زمان به همه مان نگاه می کند میان دعاهایمان جست و جو می کنند، چه کسی مرا دعا کرده؟ یادتان باشد ادیان دیگر اعتقاد به منجی دارند اما امام زمان نه! ماییم که مدعی انتظار ایشانیم، ناامیدشان نکنیم
پ.ن2: این شب ها همدیگر را فراموش نکنید، همه مان محتاج دعا هستیم، شاید دعاهایمان زنجیر وار همه مان را آزاده کرد و رسیدیم به محبوب، ان شاءالله
پ.ن3:ببخشید این روزها آشفته می نویسم و طولانی، آشفته ام و محتاج دعای شما!

شکسته بال
۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۷ نظر

چند روز پیش با هزار ترفند و دعا و مناجات و هزار توسل حال دلم را خوب کردم

بهتر از همیشه و امیدوار!

اما امروز حاج آقای کفبل آب پاکی را روی دست دلم ریخت و ...

گاهی چقدر متوقع میشویم 

من همیشه به یاد امام زمانم، من امام زمان رو دوست دارم، من عاشق امام زمانم، من برای امام زمانم اصلا!

و آخرش بفهمی ک همه این منم منم ها اشکال کار توست و وسوسه شیطان

درد دارد، انتظار منفی درد دارد!

و از همه دردناک تر این که تو آب از سرت گذشته و فقط می توانی به آقا بگویی این گردن من و شمشیر شما!

حقیقت را اگر بگویم می ترسم از روزی که آقا می آید

چون به تمام معنا بیست و اندی سال را فقط گند زده ام و هم قطار شیطان بوده ام

نمی دانم پای عمل چقدر مردش هستم

اما امروز بعد آن همه فکر و زاری و تفکر به این نتیجه رسیدم که هرچه آقا بخواهد

اصلا شاید آقا عده ای را برای قربانی کنار گذاشته اند

راضیم به رضایش!

فقط زودتر بیایند ...

اللهم عجل لولیک الفرج

و اما امشب تولد دردانه آقای مهربانی هاست و

من حاجت دلم را محکم ِ محکم گره زده ام به دستان آقا جوادالائمه(ع) تا ببرند نزد امام رضا(ع) و ایشان بگشایند

تو هم حاجتی داری؟ بسم الله

امشب وقتش است

می شود مراهم دعا کنی؟

حال دلم رو به قبله است...

شکسته بال
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۱۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ نظر